نروپلاستیسیتی یا انعطاف پذیری مغز:
اگرچه سلول های مغز قادر به تقسیم شدن و افزایش تعداد سلول (برخلاف سلول های پوست) نیستند,اما در عوض بعد از آسیب به علت تروما و اختلالات عروقی, توانایی خاصی از جهت سازماندهی مجدد دارند که به آن نروپلاستیسیتی (انعطاف پذیری عصبی) می گویند. مطالعات مختلف نشان داده است که هرگاه یک سیستم مغزی آسیب دیده, وادار به به فعالیت گردد,بهبودی و کارایی آن افزایش می یابد.بنابراین نقش فیزیوتراپی به علت همین پدیده انعطاف پذیری سیستم عصبی بیشتر اهمیت می یابد.
مشکلات و علایم بیماران سکته مغزی براساس اینکه کدام یک از عروق مغزی درگیر شده است متفاوت می باشد.
بنابراین لازم است که علایم بیماران قبل از انجام فیزیوتراپی ارزیابی و تست شوند که مهمترین موارد عبارتنداز:
-ارزیابی حسی(انواع حس سطحی و عمقی)
-ارزیابی دامنه حرکتی مفاصل
-سنجش آگاهی,میزان شناخت,ادراک و ارزیابی زمانی-مکانی
-ارزیابی گفتار و میزان درک کلمات
-بررسی و تست قدرت عضلات اندام ها به صورت فعال
-ارزیابی تعادل فرد و میزان هماهنگی میان گروههای عضلانی
-بررسی حالات روحی-روانی
چرا فیزیوتراپی بعد از سکته مغزی ضرورت دارد؟
- انعطاف پذیری سیستم عصبی بعداز سکته هدایت شده و کنترل شده نیست.فیزیوتراپیست خاصیت انعطاف پذیری(نروپلاستیسیتی) سیستم عصبی بعد از آسیب را در جهت صحیح هدایت می کند
-در زمان های اولیه آسیب(به ویژه شش ماه اول), نروپلاستیسیتی بیشتر است.
-فیزیوتراپیست باعث بهبود انعطاف پذیری در مفاصل(جهت جلوگیری از کوتاهی های عضلانی و خشکی مفاصل به علت بی حرکتی) براساس اصول علمی می گردد.
-درمان فیزیوتراپی براساس ارزیابی های اولیه و مجدد بیماران صورت می گیرد.ازنظر یک فیزیوتراپیست هر بیمار سکته مغزی منحصر به فرد بوده و به درمان خاص خود نیاز دارد
-فیزیوتراپیست به دلیل آگاهی از آناتومی عضلات اندام های فوقانی,تحتانی و تنه نقش مهمی در تنظیم یک برنامه درمانی موثر دارد
-ارزیابی قدرت عضلات اندام ها به صورت فعال,به فیزیوتراپیست این امکان را می دهد که با توجه به وضعیت بیمار,او را از یک سطح پایین تر به یک سطح بالاتر ارتقائ دهد
-فیزیوتراپیست به دلیل آشنایی با علم نوروآناتومی,نوروفیزیولوژی و علوم اعصاب, با دیدگاه علم کنترل حرکتی(Motor Control)به بیمار می نگرد.علم کنترل حرکتی علاوه بر سیستم عضلانی,اهمیت ویژه ای برای سیستم عصبی درنظر می گیرد
-فیزیوتراپیست موفق,برنامه اصلی خود را با توجه به وضعیت بیمار بر آموزش های حرکتی و تمرینات متمرکز می کند.سطح تمرینات با پیشرفت بیمار گسترده تر می شود
-فیزیوتراپیست با شناختی که از کل مفاصل بدن و نوروفیزیولوژی دارد,وضعیت های صحیح ایستادن و راه رفتن را به بیمار و همراهان او آموزش می دهد.چراکه آموزش های غلط منجر به الگوهای حرکتی ناصحیح می گردد و درنهایت باعث اختلال در میزان بهبودی و کیفیت آن می شود
-فیزیوتراپیست ها با تجربه ای که در درمان بیماران سکته مغزی دارند,نحوه انجام تمرینات عملکردی را با توجه به شرایط بیمار به او آموزش می دهند.تمرینات عملکردی باعث به کارگیری مفاصل بیشتری در یک عمل خاص می گردد و به تدریج با پیشرفت بیمار,سرعت تمرین و سطح آن افزایش می یابد
-با توجه به اینکه در بسیاری از موارد ترمیم و بازسازی مغزی بعد از تروما و آسیب عروقی,از یک الگوی هدف مند پیروی نمی کند و گاها با ایجاد پدیده ای بنام اسپاستیسیتی(Spasticity) الگوهای غلطی را در اندام ها ایجاد می کند,فیزیوتراپیست با آگاهی از این مسئله از همان ابتدای درمان تا حد زیادی این حالت نامناسب را کنترل می کند
-تنظیم یک برنامه منظم جهت افزایش هماهنگی (Coordination) و تعادل (Balance) میان گروه های عضلانی در وضعیت های مختلف که با توجه به شرایط و پیشرفت بیمار تغییر می یابد
-تاکید بر ایجاد حرکات ارادی و افزایش سرعت عمل همراه با حداکثر دقت
-گسترش حرکات ارادی ازطریق تحریکات کلامی-بینایی و تفسیر حرکت قبل از انجام آن
-ایجاد انگیزه لازم و افزایش اعتماد به نفس ازطریق تشویق با تحریک سیستم های هیجانی مغز
عوامل موثر بر میزان کیفیت درمان فیزیوتراپی بیماران سکته مغزی:
-تاکید بر انجام تمرین (Exercise) طبق نظر فیزیوتراپیست
-آموزش صحیح تمرینات به بیمار و همراهان او طبق نظر فیزیوتراپیست
-درمان های دارویی طبق نظر متخصص مربوطه
-میزان همکاری بیمار
-تکرار تمرینات در منزل توسط بیمار و با کمک خانواده
-انگیزه و اراده بیمار
-سطح آسیب و میزان توانایی مغز جهت بازسازی مجدد
-سن و وزن بیمار
-وجود یا عدم اختلالات عضلانی -اسکلتی و بیماری های مفصلی
-وجود یا عدم بیماری قلبی-عروقی,بیماری تنفسی و بیماری های دیگر
-زمان کافی و طولانی فیزیوتراپی
-روحیه فرد و تلاش برای بهتر شدن
-میزان امید به زندگی